در فصل اول ابتدا از مفاهیم اصلی که بیشترین ارتباط را با پژوهش دارند شروع میکنیم؛ در مبحث اول به تعریف مفهوم عقد و در مبحث دوم به تعریف مفهوم فساد میپردازیم که بخشهای بعدی با توجه به چگونگی تقریر و توضیح این مفاهیم رابطه مستقیم دارد، ابتدای هر مبحث ضمن بیان معنای لغوی، معنای اصطلاحی آن را با توجه به فقه امامیه و فقه اهل سنّت و کاربرد آن در حقوق ایران توضیح میدهیم تا ذهن خوانندگان محترم به تفکیک با نظرات هر یک آشنا شود، همچنین بر حسب نیاز این پژوهش که آثار فساد عقد را به طور تفکیک بین عقود معاوضی و عقود غیرمعاوضی توضیح میدهد، لازم میآید تا آن قسم از اقسام عقد که به بحث مربوط میشود را هم به اختصار بیان کنیم.
مبحث یکم: عقد
یکی از مباحث بسیار پایهای و اساسی در باب معاملات مفهوم عقد است، فقها و حقوقدانان کوشیدهاند تا تعریف جامع و مانعی از عقد ارائه دهند و در این باب گروهی سعی داشتهاند تعریف ماهوی از عقد ارائه دهند و گروه دیگر ذیل هر یک از عقود معین تعریفی مناسب با آن عقد ارائه دادهاند. در این مبحث ابتدا معنای لغوی عقد و سپس معنای اصطلاحی عقد را به تفکیک آرای فقهای امامیه و اهل سنّت و حقوقدانان ایران بیان میکنیم.
اصل کلمه عقد یک واژه عربی است و از نظر ریشهشناسی مصدر است به معنی «گره زدن» و در معنی اسم مصدری از آن به «گره» تعبیر میشود[1] و از اين رو عرب به قلّاده و گردنبندي که به گردن بسته میشود «عِقد» ميگويد.[2] در مقابل اين واژه، کلمه «حَلّ» قرار دارد و «حَلّ و عِقد» به معناي گشودن و بستن است.[3] «عَقد» در لغت به معنای محکم کردن، غلیظ کردن، تصمیم، احکام و ابرام امری، اعتقاد جازم، عهد، عهد مؤکد، ضمان، پناه بردن به کسی[4] آمده است که همه این معانی بیارتباط با معنای اصطلاحی عقد نیست و جمع آن اعقاد و عقود است. از این ماده میتوان توان به «عُقدَة» به معنای گره، مسئله، مشکل، عقده (روان شناسی)[5] اشاره کرد و جمع آن عُقد است.
با توجه به اینکه موضوع تحقیق بررسی آثار فساد عقد از دیدگاه فقه امامیه، فقه عامّه و حقوق ایران است لذا این گفتار را در سه قسمت بررسی میکنیم. در قسمت اول به بیان معنای اصطلاحی عقد از منظر فقه امامیه میپردازیم، در قسمت دوم دیدگاه فقهای عامّه در خصوص معنای اصطلاحی عقد و در قسمت سوم معنای عقد از منظر حقوق موضوعه را به اجمال بیان میکنیم.
بند یکم: معنای عقد در فقه امامیه
فقهای امامیه با توجه به مفهوم لغوی و عرفی عقد تعابیر مختلفی مثل «مطلق عهد»،[6] «عهد و پیمان مؤکد»،[7] «مجموع ایجاب و قبول»[8]، «عهد مشروع بین دونفر»،[9] «معاهده واقع شده بین دو طرف که با ایجاب و قبول انشاء میگردد»،[10] و نهایتاً اینکه عقد «عهد مؤکد و عملی که در آن الزام و التزام نهفته»[11] را ارایه دادهاند. البته در بعضی منابع فقهی هم بدون پرداختن به تعریف عام از عقد در هر عقد خاص، بر حسب مورد تعریفی از آن عقد خاص ارایه شده است.
در نهایت برای جمعبندی و مفاهیم ارایه شده از عقد میتوان گفت که مفهوم عقد «مطلق ربط و گره» (که گاهی در امور مادی و حقیقی است و گاهی در امور اعتباری که همان مفهوم عقد در اصطلاح حقوقی است، میباشد) که دو طرف عقد را از لحاظ حقوقی به یکدیگر مرتبط میکنند. بدین ترتیب، عهد، جعل و قرار معاملی است و عقد، ارتباط و پیوند دو طرف و ربط قراری به قرار دیگر است.[12]
بند دوم: معنای عقد در فقه اهل سنّت
در مجموع آثار فقهی اهل سنّت در خصوص عقد، چنین تعاریفی بیان شده است: «مجموع ایجاب و قبول»،[13] «ایجاب و قبول مرتبط»،[14] «ارتباط ایجاب یکی از طرفین با قبول طرف دیگر، به طوری که اثرش در معقود آشکار شود. منظور از ارتباط در این تعریف، اتصال حقیقی یا حکمی کلام ایجاب کننده به کلام قبول کننده است»[15]، «مجموع ایجاب و قبول بر وجهی که شارع آثار آن را مترتب کند»[16]، «التزام و تعهد متعاقدین و به عبارتی، ارتباط ایجاب و قبول».[17] اهل سنّت عقد را در دو معنای عام و خاص تعریف کردهاند.[18] عقد در معنای عام هر گونه التزام و تعهدی است که انسان انجام دادن آن را بر عهده گرفته است. این تعهد و التزام ممکن است در مقابل التزام و تعهد دیگر باشد مانند بیع و اجاره یا در مقابل التزام دیگر نباشد مانند یمین، طلاق و نذر؛ همچنانکه این التزام و تعهد ممکن است التزام دینی مانند انجام فرائض و واجبات و ترک محرمات باشد یا التزام دنیوی.
احمد حنبل در مورد عقود میگوید: «اَلعُقودُ هِیَ العُهودُ کلُّها».[19] مفسران نیز در تفسیر آیه «أوفُوا بِالعُقُود» چنین معنای عامی را به کار بردهاند. قصاص از ابی حنیفه نقل میکند که وی عقد را بر یمین متعلق به آینده اطلاق کرده است.[20] شافعی نیز عقد را در مورد نذر استعمال کرده است، يعني معنای عام عقد که عبارت است از هر گونه التزام و تعهدی که انسان انجام دادن آن را بر عهده ميگیرد.[21]
عقد به معنی خاص به معنی التزام و تعهد صادر از دو طرف مقابل است. فقهای دیگری از اهل سنّت تحقق صورت عقد را به ایجاب و قبول تعریف کردهاند.[22] آلوسی از طوسی نقل میکند که در عقد معنای استیثاق و استحکام نهفته است و فقط بین دو نفر محقق میشود.[23] در مجموع از آرای و نظرهای فقیهان عامّه و تعابیر مختلف آنان از ماهیت عقد، میتوان به اختلاف نظرشان در این مورد پی برد.
بند سوم: معنای عقد در حقوق ایران
در اصطلاح حقوقی ماده 183 قانون مدنی عقد چنین تعریف میکند: «یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر دیگر تعهد بر امری نمایند و مورد قبول آنها باشد.» بر طبق این تعریف برای اینکه عقدی دارای اثر باشد، حداقل باید دو اراده با هم توافق کنند و زمانی عقدی به وجود میآید که این دو اراده اثر خاص را انشاء نمایند، البته ممکن است که در بعضی از موارد یک شخص قبول کند که بهجای دو طرف اراده نماید در اینجا نمیتوان گفت که عقد اثر یک اراده است این عمل در اصطلاح فقهی به تولی طرفین عقد معروف میباشد، به این صورت که یک نفر خود را به جای موجب و قابل فرض کرده و معامله را برای خود یا کالای شخصی را به شخص دیگری میفروشد در حالی که نماینده دو طرف میباشد. صورت اول مثل جایی که ولی میخواهد کالای مولی علیه را بخرد در این صورت از طرف مولی علیه موجب بوده و خود نیز قابل است، صورت دوم مثل جایی که شخص ثالثی به نمایندگی از طرف دیگر، کالای یکی را به دیگری میفروشد. عقد یکی از اسباب ایجاد تعهد است ولی تعهد محصول منحصر عقد نیست، بنابراین از جهت نسبتهای چهارگانه، عقد و تعهد، عام و خاص من وجه هستند زیرا عقد علاوه بر ایجاد تعهد موجد تملیک مال، انتقال، سقوط تعهد، ایجاد شخصیت حقوقی، شرکت و… نیز هست و تعهد نیز میتواند علاوه بر عقد، از جرم، شبه جرم، شبه عقد و قانون نیز نشأت بگیرد.
تعریف ماده 183 قانون مدنی از عقد، از جهات مختلفی مورد ایراد حقوقدانان واقع شده است، ایراد اول اینکه تعریف مزبور ناقص است زیرا فقط تعریف از عقد عهدی نموده و شامل عقد تملیکی که بهوسیله آن مالی از مالکیّت کسی خارج و در مالکیّت دیگری داخل میگردد نمیشود، چه در اینگونه عقود به نفس عقد، انتقال ملکیّت حاصل میگردد و تعهدی مستقیماً ایجاد نمیشود و تعهدی که در عقود تملیکی به وجود میآید فرعی میباشد مانند تعهد به تسلیم مبیع و ثمن ناشی از بیع.[24]