– اهداف راهبردی (بلند مدت) سازمان
برنامهریزی راهبردی به ارزشها، موقعیت فعلی، محیط و عواملی که به آینده مطلوب سازمانی ارتباط دارد میپردازد و معمولاً افق آن ده ساله است. تصمیمگیری برای انتخاب راهبرد، شامل انتخاب هدفهای بلندمدت (اهداف راهبردی) و سپس راهبردهای اصلی سازمان است. هدفهای بلندمدت بیانگر نتایج مورد انتظار از اجرای راهبردهای مشخص است که سازمان میکوشد در تأمین مأموریت خود بدست آورد. در صحنه تدوین راهبردها هدفهای بلندمدت دارای اهمیت ویژهای هستند. این هدفها تعیین کننده مسیر شرکت میباشند [۱]. هدفهای بلندمدت باید به صورت کمی قابل سنجش، واقعی، قابل درک، چالشگر، دارای سلسله مراتب سازمانی، قابل دستیابی، معقول، روشن، باثبات و با هدفهای واحدهای مختلف سازمان سازگار باشند [۱و۷]. این هدفها، مبنایی پایدار ارائه میدهند که بر اساس آن تصمیمگیری صورت میگیرد و به صورت معیارهایی در میآیند که میتوان بر آن اساس افراد، گروهها، دوایر، واحدهای مستقل و کل سازمان را مورد ارزیابی قرار داد [۷].
هدفهای بلندمدت همچنین موجب همافزایی شده، اولویتهای سازمان را مشخص میکنند، از میزان عدم اطمینان میکاهند، تعارض و تضاد را کاهش میدهند، دیدگاههای القا شده تقویت مینمایند و سرانجام در امر تخصیص منابع و طرحریزی مشاغل کمک شایانی میکنند. سازمان بدون هدفهای بلندمدت گیج و بیهدف به سوی پایانی نامعلوم گام برمیدارد [۱].
۲-۲-۲- برنامهریزی راهبردی در آموزش عالی
بهکارگیری مفهوم راهبرد در آموزش عالی از اواخر دهه ۱۹۷۰ آغاز شده است. در آمریکا انتشار کتاب “راهبرد آموزشی: انقلاب مدیریت در آموزش عالی آمریکا” باعث ایجاد محبوبیت این مفهوم شد. بعد از سال ۱۹۸۳ تمایل به مفهوم راهبرد، رو به فزونی گذارد. این توجه به صورت افزایش مطالب انتشار یافته درباره موضوع ظاهر شد. علاوه بر کلر، پیترسون و کپ از نخستین نویسندگان بانفوذی بودند که درباره برنامهریزی راهبردی در آموزش عالی مطالبی را منتشر کردند. آنان مفهوم راهبرد را با فعالیتهای برنامهریزی نهادی دهه ۱۹۶۰ به بعد ارتباط دادند. از سال ۱۹۸۳ بسیاری از نویسندگان مطالب مرتبط با آموزش عالی تلاش کردند تا برنامهریزی راهبردی در آموزش عالی را تعریف کنند. از جمله پیترسون چهار جزء اصلی برنامهریزی راهبردی در مؤسسات آموزش عالی را ارزیابی محیطی، ارزیابی سازمانی، ارزیابی ارزشها و تکوین برنامه اصلی میداند [۱۵].
از نظر نیکل اسکو ادبیات موضوع درباره برنامهریزی راهبردی در آموزش عالی، مدارک زیادی را نشان نمیدهد [۱۶]. اما در چند سال اخیر با تغییرات شگفتآوری که در زمینههای مختلف، دانشگاهها را احاطه کرده است، مسئولان دریافتهاند که با تعیین اهداف و مأموریتهای دانشگاه در زمانهای مدتدار (کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت) بهتر میتوانند برنامههای مورد نظر خود را به ثمر برسانند و نسبت به محیط خود واکنش نشان دهند. از این رو استفاده از برنامهریزی راهبردی به عنوان یک ضرورت در دانشگاهها مطرح شده است. لذا مطالعات گوناگونی راجع به تدوین برنامهریزی راهبردی در مؤسسات آموزش عالی و دانشکدهها صورت گرفته است [۸]. از جمله پژوهشهای انجام شده در مراکز آموزش عالی ایران میتوان به موارد زیر اشاره کرد: