چکیده
مسئله نقد نظام سیاسی در جامعه اسلامی به عنوان موتور محرک اصلاح دستگاه سیاسی و معیار پویایی سیاسی واجنماعی اقشار مختلف جامعه اسلامی یکی از مهم ترین مولفه های مورد توجه در اندیشه سیاسی ونظام حکومتی اسلام به شمار می رود.آنچه بر اهمیت این موضوع می افزاید نحوه حضور معترضان و منتقدان نظام سیاسی در جامعه وفضای مناسبی است که برای سوءاستفاده دشمنان از عملکرد این دسته علیه نظام سیاسی وجود دارد.از طرفی هم وظیفه تذکر و امر به معروف ونهی از منکر به عنوان یکی از ارکان اعتقادات مسلمانان جایگاه ویژه ای در بین متدینین دارد ونقد دولت به خاطر دور شدن ازمعروف ها ونزدیک شدن به منکرات وظیفه عمومی همه مسلمانان است.گفتنی است معیار ها وموازینی که انتقاد از دولت و اعتراض به عملکرد آن باید تابع آنها باشد، موضوع اصلی این تحقیق است.
از میان الگو ها وچارچوب های مختلفی که برای انتقاد از نظام های سیاسی وجود دارد باید الگویی انتخاب شود که حداقل دارای سه مولفه ذیل باشد:
ا- چار چوب آن با ارزش ها وموازین اصیل اسلامی همسو باشد.به همین دلیل نمی توان از الگوهای غربی انتقاد از نظام سیاسی استفاده کرد.
٢- از نظر خلوص و تطابق حداکثری با آموزه ها ومعارف اصیل اسلامی در حدقابل قبولی باشدومورد اتفاق طیف بیشتری از مسلمانان در مذاهب مختلف باشد.فلذا نمی توان از آثار وآراءدانشمندان مسلمان و یا اسلام شناسان وبه عبارت بهتر از منابع دسته دوم وسوم استفاده کرد.
٣-الگوی مورد نظر باید از جنبه های مختلف قابل استناد بوده و به اصطلاح در تمامی عرصه های سیاسی حرفی برای گفتن داشته باشد.پس نمی توان الگویی را انتخاب کرد که صرفا از منظر یک نقش سیاسی یا اجتماعی به مسئله نقد نظام سیاسی پرداخته است. به نظر می رسد تنها گزینه ای که در راستای اهداف این تحقیق می توان آن را بررسی کرد والگوی قابل اتکایی از آن استخراج کرد تا معیار عملکرد همه مسلمانان قرار گیردالگوی رفتاری امیر المومنین ( علیه السلام ) است.چ
برای دانلود متن کامل پایان نامه اینجا کلیک کنید