– مقدمه
افزایش رقابت جهانی، قدرت تقلید محصولات و خدمات، وجود مصرفکنندگان پیچیده و آگاه، قدرت خردهفروشان ، اثربخشی هزینه رسانه ها و بسیاری مسائل دیگر باعث شده شرکتها برای فروش محصولات خود به مبحث برندینگ توجه کنند. در واقع برند ارزش ویژه ای را برای محصول، خدمت از طریق متمایز کردن آن نسبت به رقبا و همچنین ارزش افزودهای برای آنها ایجاد میکند (ایوبی یزدی،۱۳۸۸). از سوی دیگر امروزه سرمایه گذاری بر روی روابط مصرف کننده با برند به موضوع بسیار مهمی برای شرکت هایی که به دنبال بقا و سود مستمر با مشتری بوده اند تبدیل شده است. در نتیجه کلیه عوامل و مفاهیمی که شناخت آنها بتواند به رابطه بهتر بین مصرف کننده و نامهای تجاری کمک کند، می تواند این رابطه را بهبود بخشد.یکی از این مفاهیم نوین مفهوم محبوبیت برند نزد مشتری ( یا وابستگی عاطفی به برند یا عشق به برند) است که به عنوان یکی از مهمترین حوزه های تحقیقات بازار و مصرف کننده در سالیان اخیر تبدیل شده است، به طوریکه در تحقیقات مصرف کننده، محبوبیت برند و عشق به آن به عنوان یکی از عناصر اصلی روابط مصرف کنندگان با علامت های تجاری محسوب شده است (آهوویا، ۱۹۹۳). به معنای واقعی تر عشق به نام تجاری به عنوان درجه ای از دلبستگی عاطفی پرشور مصرف کننده راضی برای یک نام تجاری خاص تعریف شده است.
مطالب این فصل در پنج بخش ارائه شده است . در بخش اول تببین مفاهیم برند، مدیریت برند، شخصیت برند، و … ارائه شده است. در بخش دوم به مفاهیم مرتبط برند و مصرف کننده، نقش برند در استحکام این رابطه، مفهوم قدرت برند و ….پرداخته شده است، در بخش سوم مفهوم محبوبیت برند، عوامل موثر بر محبوبیت برند و … مورد بررسی قرار گرفته و در بخش چهارم مروری بر تحقیقات داخلی و خارجی مرتبط با موضوع این تحقیق انجام گرفته است.در نهایت در بخش پنجم چارچوب نظری تحقیق و مبنای استخراج فرضیه های تحقیق ارائه شده است.
۲-۲- مبانی نظری
۲- ۲-۱- برند و برند سازی
۲-۲-۱-۱- برند
انجمن بازاریابی آمریکا واژه برند[۱] را اینگونه تعریف می نماید: «یک نام، واژه، سمبل، یا طرح یا ترکیبی از آنهاکه هدف آن شناساندن محصولات و یا خدمات یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان به مشتریان و همچنین تمایز محصولات آن ها از سایر رقبا میباشد. یک برند، به یک محصول یا خدمت ابعادی را اضافه میکند تا آن محصول یا خدمت از سایرین متمایز گردد. این تمایزها میتواند کارکردی منطقی یا ملموس و یا حتی غیرملموس داشته باشد” (جانسون[۲]،۲۰۰۷).همچنین ایجاد یک حس راحتی و آسایش به عنوان نقش یک نشان تجاری برنامه ریزی شده است، چرا که نشان تجاری شخصیت ، سبک زندگی ، آرمانها و رفتار مشتریان را مشخص می کند . در واقع نشان تجاری تعیین کننده منشاء و مرجع تولید کننده محصول ( کالا/ خدمت)، تخصیص دهنده مسئولیتها به تولید کننده محصول ، پدید آورنده تعهد و تقلیل دهنده هزینه های جستجو می باشد، به علاوه کیفیت محصول را به نمایش می گذارد. (جلال زاده و اختیاری، ۱۳۸۸).
تعریفی عمیقتر از برند میگوید برند یک حرکت ذهنی و روحی است که باید در ذهن مصرف کنندگان، خریداران، سهامداران، کارکنان و کاربران قرار گیرد. برندها دارای ماهیت اجتماعی هستند و آن برندی موفق است که افراد اجتماع نسبت به آن حس تعلق و مالکیت داشته باشند و آن برند را از آن خود بدانند . در بسیاری از بازارها، برند هویت ویژ ه ای برای یک محصول می آفریند و آنها را به گروه خاصی از جامعه پیوند می دهد.در دنیای امروز و با گسترش اطلاع رسانی هر حرکت و تصمیم گیری سازمان توسط برند آن سازمان مورد ارزیابی قرار می گیرد ( گنجی نیا و فومنی،۱۳۸۸ : ۲).
همانطور که مشاهده میشود، در تمام این تعاریف، به یک ویژگی به طور مشترک اشاره شده است و این ویژگی آنست که برند برای فروشندگان، نوعی دارائی است که توسط آن میتوانند به عنوان ارزشی متفاوت در ذهن مشتریان نفوذ کنند، به عبارت دیگر در ذهن مشتری تمایزی را نسبت به محصول یا خدمت مورد نظر ایجاد کند.
برندهای دارای انواعی می باشند:
- برند انفرادی[۳] :یک شرکت ممکن است براساس سیاستی تصمیم بگیرد. برندهای مشخصی را برای هر یک از محصولات خود اقتباس کند.
- برند خصوصی : برند خصوصی به یک سری از محصولات خاص محدود می شود. اصطلاح برند فامیلی رجوع می کند به یک نام تجاری که یک شرکت برای یک سری از انواع محصولاتش اقتباس می کند.
- برند شرکتی[۴]: ممکن است برای همه محصولات اسم شرکت یا تولیدکننده گذاشته شود. وقتی یک شرکت تولید کننده محصولات متعددی دارا می باشد از این نوع برند شرکتی استفاده می شود.
- ترکیبی از همه : محصولات اسامی خودشان را دارند و برند شرکتی مشخص می کند که شرکت همه محصولات را تولید می کند. (کاتلر و آرمسترانگ ، ۱۳۸۴: ۳۷۹)
منافع کارکردی، رایجترین مبنا در مورد ارزش است که بر ویژگیهای محصول مبتنی بوده و ارائهکننده مطلوبیت کارکردی به مشتری است و مستقیماً مربوط میشود به کارکردهایی که توسط محصول برای مشتریان انجام میشود. منافع احساسی عبارتند از احساساتی مثبت که مشتری در مورد برند دارد و به تجربه کردن و استفاده از برند مربوط میشود. بیشترین منافع کارکردی، دارای احساس مشابه یا مجموعهای از احساسات هستند. منافع ناشی از ابراز وجود، بر درک مفهوم از خود و آرزوهای فردی متمرکز است و ارائهکننده مسیری است که شخص در آن، تصویر خود را اعلام میکند.
۲-۲-۱-۲- مدیریت برند
مدیریت برند از مهمترین اقدامات در حوزه بازاریابی است که در سالهای اخیر نقش مهمی را در فضای کسب و کار ایفا کرده است. مدیریت برند داشتن استراتژی برای برند می باشد. برای مدیریت کردن یک برند، داشتن استراتژی یک ضرورت محسوب میشود. استراتژیهای برند، عنصری ضروری و نیروی محرکه ای تعیین کننده برای برنامه های بازاریابی شرکتها محسوب میشوند (میشل[۵]،۲۰۰۲) .
[۱] Brand
[۲] Janson
[۳] Personal brand
[۴] Company Brand
[۵] Michel
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید: