۲-۴ اعتیاد
اعتیاد یکی از معضلات اساسی جامعه ماست و مهار و تهدید آن نیازمند توجه به وجوه گوناگون آن است. غیر از اینکه در سطح کلان از این معضل، جامعه زیانهای انسانی و مادی بسیار می بیند، به طوری که بخشی از نیروی فعال و یا در معرض خطر فعالیت با مصرف مواد مخدر، اسیر آن میشوند و برخی برای مقابله با آن (جلوگیری از توزیع و شیوع مواد و مبارزه با قاچاقچیان و بازپروری معتادان) زمان و هزینه بسیاری صرف میکنند و در نتیجه بخشی از سرمایه ملی این گونه هدر میرود، در سطح خرد نیز، هم فرد معتاد و هم اعضای خانواده وی با مشکلات بسیاری مواجه میشوند، علاوه بر این که اعتیاد، معتادان را به انحراف و ناهنجاریهای دیگر نیز سوق میدهد. اعتیاد یک بیماری روانی، اجتماعی و اقتصادی است که از مصرف غیرطبیعی و غیرمجاز برخی مواد مانند الکل، تریاک، حشیش و… ناشی میشود و باعث وابستگی روانی یا فیزیولوژیک فرد مبتلا (معتاد) به این مواد میشود و در عملکرد جسمی، روانی و اجتماعی وی تأثیرات نامطلوب بر جای میگذارد. بررسی پدیده اعتیاد در قالب علوم پزشکی، روانشناسی و جامعهشناسی صورت میگیرد. از سال ۱۹۶۴ میلادی، سازمان بهداشت جهانی استفاده از عبارت وابستگی دارویی یا وابستگی به دارو را به جای اصطلاح اعتیاد توصیه نمودهاست، اما استفاده از اصطلاح اعتیاد هنوز رایج است(زنجانی،۱۳۸۶).
طبق تعریف اعتیاد پاسخ فیزیولوژیک بدن است به مصرف مکرر مواد اعتیادآور. این وابستگی از طرفی باعث تسکین و آرامش موقت و گاهی تحریک و نشاط گذرا برای فرد میگردد و از طرف دیگر بعد از اتمام این اثرات سبب جستجوی فرد برای یافتن مجدد ماده و وابستگی مداوم به آن میشود. در این حالت فرد هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روانی به ماده مخدر وابستگی پیدا میکند و مجبور است به تدریج مقدار ماده مصرفی را افزایش دهد(همان منبع).
جامعه شناسان معتقدند : « نیاز هرجامعه به مواد مخدر نشانه انحطاط و سقوط آن جامعه است و به عقیده سیاستمداران جهان ، برای تسخیر مملکتی و تضعیف و تصاحب ملتی ، هیچ عاملی بهتر از تریاک نیست . آنها معتقدندبرای مقلوب ساختن ملتها یک کیلو تریاک و یک حلقه وافور از چندین تانک و هزاران توپ مؤثرتر است(شاکرمی،۱۳۸۶).