۲-۲-۱- تعریف لغوی آلکسی تایمیا
در فرهنگنامه واژههای روانشناسی آلکسی تایمیا اینگونه تعریف شده است یک جدائی بین فرآیندهای عاطفی و شناختی که بهصورت ویژگیهای درهم تنیده شده در بعضی افراد معتاد و یا منشأ و خاستگاه روانتنی بهصورت یک اختلال مشاهده میشود. بهطور نمونه شخص دارای آلکسی تایمیا بهطور نسبی دارای هیجانات نامتمایز و تفکری مایل به ساکن بودن افراطی دنیوی دارد. Alexia یعنی ناتوانی و thymia یعنی بیان احساسات هیجانی یا ناآگاهی از هیجانات درونی. این واژه دقیقا به معنی «نداشتن واژگان برای احساسات» است و برای توصیف افرادی به کار میرود که در ابراز احساسات خود مشکل دارند. آلکسی تایمیا واژه ای یونانی است که به معنی نبود واژه برای ابراز هیجانها است و به لحاظ مفهومی به صورت دشواری در تشخیص احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر برون مدار تعریف می شود (باگبی[۱] و همکاران، ۱۹۹۴).
آلکسی تایمیا بعنوان یک صفت شخصیتی به معنای فقدان یا بروز مشکلاتی در شناسایی، توصیف و درگیر شدن با احساسات فردی است که اغلب به نفهمیدن احساسات دیگران نیز منجر میشود (پاویو و مک کیلوچ[۲]، ۲۰۰۴).
۲-۲-۲ -تعریف اصطلاحی آلکسی تایمیا
آلکسی تایمیا به وضعیتی اطلاق میشود که فرد قادر به ابراز هیجان خود نباشد. این افراد در ابراز کلامیهیجانات و استفاده از تخیلات خود دچار مشکل میباشند. در چنین شرایطی بیماران در معرض خطر بیماریهای روانتنی عمده مانند زخم معده، ناهنجاریهای انسدادی مزمن تنفسی، اختلالات قلبی عروقی و؛ و نیز برخی از اختلالات روانپزشکی مثل افسردگی، اختلال شخصیت مرزی، وابستگی به مواد و … میباشند.
آلکسی تایمیا به ناتوانی در پردازش شناختی اطلاعات هیجان و تنظیم هیجانها گفته میشود. آلکسی تایمیا سازه ای است چند وجهی متشکل از دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات برای دیگران و جهت گیری فکری بیرونی. (پاویو و مک کیلوچ، ۲۰۰۴ ).
[۱]. Bagby
[۲] .Paivio& McCilloch