فصل دوم
مروری بر ادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۱- مقدمه
در اواخر دهه ۱۹۴۰ مک لین[۱] (۱۹۹۴) این مساله را مطرح کرد که تجربه هیجانی بسیاری از بیماران مبتلا به اختلالهای روان تنی پایین تر از سطح هشیاری نمادین و بسط کلامی[۲] قرار دارد. او به فقدان تصویر سازی ذهنی در بیماران روان تنی و پاسخ ضعیف آنها به روان درمانی مبتنی بر بینش توجه کرد. مک لین این ویژگیها را به نقص در تجسم نمادین هیجانها نسبت میدهد؛ عملکردی که مک لین معتقد است به نئو کرتکس مربوط است (برموند[۳] و همکاران، ۲۰۰۶). کلمن[۴] (۱۹۵۲) ویژگیهای مشابهی را در بیماران روانپزشکی گزارش کرد. این ویژگیها شامل: فقدان آگاهی هیجانی، کاهش یادآوری رویا، تفکر عینی، سبک بیرونی زندگی[۵] (که در آن رفتار به وسیله قوانین، برنامهها و انتظارات دیگران هدایت میشود نه احساسات، آرزوها و ارزشهای شخصی)، فقدان جلوههای عاطفی چهره، ظرفیت محدود برای همدلی و خود آگاهی و وضعیت اندامیخشک[۶] میباشد (برموند و همکاران، ۲۰۰۶). بعدها اصطلاح آلکسی تایمیا توسط سیفنوس[۷] (۱۹۷۲، ۱۹۷۳)، برای توصیف مجموعه ای از ویژگیهای شناختی و عاطفی بیماران مبتلا به اختلالهای روان تنی به کار برده شد (بنکیر[۸] و همکاران، ۲۰۰۱). از این رو در این فصل نخست پایههای نظری آلکسی تایمیا، سبکهای ابراز هیجان و تیپ شخصیتی D، شرح داده شده، سپس به تحقیقات انجام شده در ارتباط با مؤلفههای فوق پرداخته شده است.
۱ . Mac Lean
۲ . verbal elaboration
۶ . Bermond
۳ . Kelman
۴ . externalized style
۵ . stiff insight
[۷] .Sifnouse
[۸] .
لینک بالا اشتباه است
:: بازدید از این مطلب : 386
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0