۶-۱- تعریف نظری متغیرها:
طلاق: طلاق خاتمه دادن به پیوند زناشویی تحت شرایط خاص قانونی، شرعی و عرفی است که پس از آن زن و شوهر نسبت به یکدیگر حقوق و تکلیفی ندارند (لطافت، ۱۳۹۰).
سبک دلبستگی: دلبستگی، پیوند هیجانی پایدار بین دو فرد است، به طوری که یکی از دو طرف کوشش میکند نزدیکی یا مجاورت با موضوع دلبستگی را حفظ کرده و به گونه ای عمل نماید تا مطمئن شود که ادامه مییابد (بالبی، ۱۹۶۹).
عزت نفس: از دیدگاه مزلو (۱۹۶۸) عزت نفس عبارت است از: شایستگی، توانمندی، اطمینان، استقلال، آزادی. چنان چه عزت نفس ارضا گردد، افراد احساس ارزشمندی، توانایی، مثمر ثمر بودن و اعتماد به خود میکنند و اگر ارضا نشود به احساس حقارت و درماندگی منجر میگردد. عزت نفس عبارت از ارزشی است که اطلاعات درون خود پنداره، برای فرد دارد و از اعتقادات فرد در مورد تمام صفات و ویژگیهایی که در او هست، ناشی میشود. عزت نفس از مجموعهای از اعتقادات و احساساتی تشکیل میشود که فرد در مورد خود دارد ومیتوان از آن به عنوان “درک فردی” نیز نام برد (بیابانگرد، ۱۳۸۲).
۷-۱- تعریف عملیاتی متغیرها:
زنان متقاضی طلاق:زنان متقاضی طلاق را در این پژوهش افرادی را تشکیل میدهند که برای دادخواست طلاق به دادسرا، دادگستری یا وکیل مراجعه کرده بودند.
سبکهای دلبستگی:منظور از سبکهای دلبستگی در این پژوهش میزان نمره ای است که هر آزمودنی از پرسشنامه تجدید نظر شده در روابط نزدیک (ECR-R) به دست میآورد که کمترین نمره آن ۳۶ و بالاترین نمره ۱۴۴ میباشد.
عزت نفس: میزان نمره ای است که هر آزمودنی از پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت به دست میآورد؛ پرسشنامهای ۵۸ مادهای که کمترین نمره به دست آمده در آن صفر و بیشترین نمره۵۰ میباشد.