۲-۲-۲٫ کیفیت زندگی به عنوان مفهومی نسبی
کیفیت زندگی بالا و پایین میتواند استفاده از رویکرد فردی برای تعریف آن باشد. به این معنی که قضاوت شخصی افراد به عنوان معیار بالا و پایین بودن کیفیت زندگی در نظر گرفته شود. اما باید به این نکته توجه کرد که ممکن است در یک گروه، قضاوتهای شخصی تک تک افراد همان رای اکثریت گروه شود ولی در گروه مشابه نظرات شخصی هر یک از افراد متفاوت باشد. اگر درکمان از مفهوم کیفیت زندگی به مجموع تجارب افراد کاهش دهیم، تنها به بخش کوچکی از اهداف خود در ارتباط با تحقیقات کیفیت زندگی دست پیدا کردهایم. اما چه زمانی کیفیت زندگی را به عنوان مفهومی نسبی در نظر میگیریم؟ انتظارات مختلف افراد از زندگی تنها بخشی از کیفیت زندگی آن ها را تشکیل میدهد. کیفیت زندگی برآیندی از محرومیت نسبی ناشی از تخصیص ناکافی منابع اقتصادی و اجتماعی تعریف شده است. ( بوند، کورنر، ۱۳۸۹) .
۲-۲-۳٫ عوامل موثر بر کیفیت زندگی :
کیفیت زندگی مفهومی چند وجهی، ، نسبی، متأثر از زمان و مکان ارزشهای فردی و اجتماعی است. عوامل موثر بر آن بسته به دوره زمانی و مکانی و شرایط فرهنگی تغییر میکند. شکی نیست که واقعیتها و شرایط عینی جامعه و وضعیت مادی زندگی فرد هم در آن نقش تعیین کننده دارد. از دید الیور ۱۹۹۷ ، به نقل از غلامعلیان ، ۱۳۸۶ ) عوامل تعیین کننده کیفیت زندگی در ۵ طبقه قرار میگیرند:
- مشخصات فردی، شامل متغیرهای دموگرافیک.
- شاخصهای عینی کیفیت زندگی، که شرایط محیطی را شامل میشوند و متغیرهای مربوط به رفاه عمومی، بهداشت محیط و تحرک، فرهنگ و مذهب، محیط طبیعی، سیاستها را نیز در بر میگیرد.
- شاخصهای ذهنی کیفیت زندگی، که با مفاهیمی چون احساس رضایتمندی از زندگی، رفاه و آسایش جسمی و روانی و شادکامی توصیف میشود. از طرفی نیز چهار متغیر خانواده، وضعیت جسمانی، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و وضعیت روحی روانی میتوانند مستقیم یا غیرمستقیم بر روی کیفیت زندگی اثرگذار باشند که در هر فرد میتواند یکی از این متغیرها تأثیر بیشتری داشته باشد. میتوان گفت که عامل اصلی تعیینکننده کیفیت زندگی عبارتست از تفاوت درک شده بین آن چه هست و آن چه که باید باشد.( غلامعیان، ۱۳۸۶).