تحقیات انجام شده درباره نگرش سرمایه گذاران
مطالعات تجربی خارج از کشور
بر پایه فرضیه بازار کارا، سرمایهگذاران رفتاری عقلایی دارند به این معنی که همه اطلاعات موجود و در دسترس را پردازش کرده و به دنبال حداکثر ساختن مطلوبیت انتظاری هستند.در مطالعاتی که در ابتدا در رابطه با مالی رفتاری انجام دادند به این نتیجه رسیدند که تغییرات قیمت سهام به تغییرات سیستماتیک در ارزش بنیادی شرکت مربوط است و رفتار احساسی سرمایهگذاران تاثیری بر بازده بازار سهام ندارد. تاثیر این مطلب تا بدانجا پیش می رود که حتی اگر بعضی سرمایهگذاران تحت تاثیر احساسات خود دست به معاملات نابخردانه بزنند و در روند طبیعی عرضه و تقاضا شوک تداخل ایجاد نمایند، دیگر سرمایهگذاران و آربیتراژگران منطقی، اثر این شوک ها را خنثی می کنند. بنابراین قیمت سهام در سطح بنیادی باقی میماند. در ادامه مطالعاتی درباره گرایش احساسی سرمایه گذاران انجام شد. کیم و ها (۲۰۱۰) نگرش سرمایهگذاران را حاشیه میزان خوشبینی و بدبینی سهامداران نسبت به یک سهام میدانند.
نتایج حاصل از مطالعاتی که توسط لی، شلیفر و تالر (۱۹۹۱)[۱] انجام شد نشان داد که بازده سهام کوچک به نسبت پرتفلیوهای سهام بزرگ رابطه ای مثبت و با اهمیت با نگرش سرمایهگذاران خود دارد و البته این رابطه در طول زمان کاهش میابد. در مقابل مطالعات التون، گرابر و باس (۱۹۹۸)[۲] شواهدی را ارائه داد مبنی بر اینکه ریسک نگرش سرمایهگذاران، خود را در قالب سایر ریسکهای سیستماتیک نشان می دهد. التون،گرابر و باس بواسطه یک مدل ساده دو عاملی که شامل شاخص سهام و شاخص نگرش سرمایه گذاران بود، به این نتیجه رسیدند که سهام شرکت های کوچک حساسیتی هم جهت و مثبت با نگرش سرمایه گذاران دارند و همچنین رابطه همزمانی قوی با دوره هایی که نرخ تنزیل صندوق های با سرمایه ثابت کاهش می یابد از خود نشان میدهند. در مقابل سهام شرکت های بزرگ به میزان کمی با شاخص نگرش سرمایهگذاران رابطهی منفی دارند. وقتی مدل خود را به مدل چند عاملی ارتقا دادند مشاهدات بیانگر تغییر نتایج بود به نحوی که نگرش رابطهای منفی با بازده سهام شرکتهای کوچک پیدا کرد. در نهایت التون و همکارانش به این نتیجه رسیدند که ریسک نگرش سرمایهگذاران در مدل چند عاملی ریسک مناسب، خود را در قالب سایر عوامل ریسک نشان میدهد.
مطالعاتی که براون و کلیف (۲۰۰۵)[۳] انجام دادند، وجود ناسازگاری را بین اثر نگرش سرمایهگذاران، اندازه و نسبت قیمت دفتری به بازار پرتفلیوها نشان میداد. براون و کلیف با محاسبه رگرسیون بلندمدت بازده با در نظر گرفتن متغیر های اقتصادی ونیز متغیر با وقفه نگرش سرمایهگذاران به این نتیجه رسیدند که سهام شرکتهای بزرگ نسبت به سهام شرکتهای کوچک حساسیت بیشتری به نگرش سرمایهگذاران دارند. نتایج این تحقیقات در تضاد با مطالعات التون، گرابر و باس (۱۹۹۸) و بیکر و ورگلر (۲۰۰۶) است.
بیکر و ورگلر(۲۰۰۴)[۴] نیز به مطالعه روی اثر مقطعی نگرش سرمایهگذاران پرداختند. در مدل دو عاملی، آنها رابطهای منفی و با اهمیت مابین نگرش سرمایهگذاران و اندازه شرکت مشاهده کردند. در این پژوهش نیز همانند تحقیقات التون، گرابر و باس (۱۹۹۸) با گسترش تعداد عوامل مدل استفاده شده در مطالعه، کاهش قدرت رابطه بین اندازه شرکت و نگرش سرمایهگذاران به وضوح قابل مشاهده بود.
چن و همکاران (۲۰۱۱)[۵] در مطالعه ای که روی اثر رسانه های اجتماعی نظیر تلویزیون روی نگرش سرمایهگذاران انجام دادند به این نتیجه رسیدند که بین بازده فعلی و آتی سهام و نگرشی که سرمایه گذاران تحت تاثیر این رسانهها به آن دست پیدا میکنند رابطهی مثبتی وجود دارد و این عامل بخصوص برای آن دسته از شرکت هایی که سهامشان توسط سهامداران خرد نگهداری میشود قویتر است.
یانگ و یان (۲۰۱۱)[۶] و یانگ و ژانگ (۲۰۱۳)[۷] به سطح معینی از شاخص نگرش سرمایهگذاران دست یافتند که در سطوح پایین تر آن رابطه ای مثبت بین نگرس سرمایهگذاران و بازده بازار وجود دارد و در سطوح بالاتر، رابطه فوق منفی شده و اثر نگرش بالا بر بازده مازاد منفی میشود.
[۱] Lee, Shleifer And Thaler
[۲] Elton, Gruber And Busse
[۳] Brown And Cliff
[۴] Baker And Wurgler
[۵] Chen, Hailiang, Prabuddha, Hu And Byoung-Hyoun
[۶] Yang and Yan
[۷] Yang and Zhang
متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید: