نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار
ارزش دفتری بر مبنای بهای تمام شده تاریخی است و هیچگونه انعکاس یا بازتابی از دورنمای موردانتظار شرکت در آن لحاظ نگردیده است. برعکس ارزش بازار سهام منعکس کننده این دورنماست. اگر دورنمای آینده شرکت نشاندهنده رشدی بیش از رشد متوسط باشد، ارزش دفتری کوچکتر از ارزش بازار خواهد بود.
شرکتهایی که نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار پایینتری دارند، احتمالاً ریسک بیشتری هم خواهند داشت، زیرا با یک شوک در بازار مقدار ارزش بازار مساوی و یا نزدیک به ارزش دفتری خواهد شد. نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار پایینتر ریسک بیشتری را به همراه دارد و ریسک بیشتر مستلزم بازده بیشتر است.
از دیدگاه دیگر هر چقدر این نسبت کوچکتر باشد میتواند نشانگر این موضوع باشد که مدت زمان زیادی از تأسیس شرکت گذشته و از آنجاییکه اکثر قریب به اتفاق شرکتها به علت مسائل مالیاتی نمیخواهند داراییهای خود را تجدید ارزیابی نمایند، لذا این موضوع باعث تفاوت فاحش بین ارزش دفتری و ارزش بازار میشود. شرکت پس از گذشت سالیان زیاد شهرت کسب میکند. این حسن شهرت در دفاتر مالی ثبت نمیشود ولی در ارزش بازار، خودش را نشان میدهد و باعث تفاوت ارزش دفتری با ارزش بازار سهام میشود. پس هر چقدر این نسبت کوچکتر باشد محتملاً شرکت قدرت مالی بیشتر و ریسک کمتری دارد. پس بالطبع بازده کمتری هم خواهد داشت.
از دیدگاهی دیگر، هرچقدر نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام کمتر باشد، نشاندهنده سهام رشدی است و هر چقدر مقدار آن نسبت بیشتر باشد، بیانگر سهام ارزشی است.
مروری بر مالی رفتاری
در ادبیات مالی دو دیدگاه اصلی در تجزیه و تحلیل اوراق بهادار وجود دارد. تحلیل بنیادی[۱] که شامل تجزیه و تحلیل صورت های مالی، نقاط قوت و ضعف و کیفیت مدیریت شرکت و رقبای آن و بازارها میباشد. تحلیل تکنیکال[۲] که در بر دارنده همه اطلاعاتی است که پیش از این در قیمت سهام منعکس شدهاند و ما اثر آنها را به صورت تغییرات در نمودار قیمت سهام میبینیم.
شاخه دیگری که مالی رفتاری[۳] نامیده میشود در سالهای اخیر به عنوان دیدگاه سوم تجزیه و تحلیل سرمایهگذاری مطرح شده است. این دیدگاه از روانشناسی برای توضیح آن دسته از رفتارهای سرمایه گذاران استفاده میکند که نمیتوان با تئوریهای سنتی مالی و اقتصادی توضیح داد.
مالی رفتاری به معنای مطالعه رفتار سرمایهگذاری با استفاده از این عقیده است که سرمایهگذاران ممکن است به صورت غیر عقلایی عمل نمایند. در حالی که اقتصاد سنتی بر اساس تئوری مطلوبیت فرض می کند سرمایهگذاران به صورت عقلایی عمل می کنند، اما در مالی رفتاری فرض بر این است که
سرمایهگذاران می توانند رفتار غیر عقلایی داشته باشند و براساس آن عمل نمایند. معمولا در بازار ها رفتارهای احساسی بیش از حد متعارف نیز به چشم می خورد. سرمایهگذاران از طریق نیروهای غیر منطقی متعددی از قبیل اعتماد بیش از حد[۴]، پشیمان گریزی[۵]، زیان گریزی[۶] و مواردی از این قبیل برانگیخته میشوند.(تهرانی و نوربخش، ۱۳۸۹)
[۱] Fundamental analysis
[۲] Technical analysis
[۳] Behavioral finance
[۴] Over Confidence
[۵] Regret Aversion
[۶] Loss aversion
متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
لینک متن کامل پایان نامه فوق با فرمت ورد