مقدمه
سرمایهگذاران ابتدا میبایست تخمینی از میزان ریسک و بازده سرمایهگذاری خود داشته باشند و پس از آن به خرید دارایی اقدام کنند. مدلهای قیمتگذاری داراییها به همین منظور توسط
نظریهپردازانهای مالی ارایه شدهاند. مدلهای قیمتگذاری داراییها از پرکاربردترین مدلها در حوزههای مختلف علوم مالی مانند مدیریت مالی شرکتها و مدیریت سرمایهگذاری میباشند. از آنجا که یکی از اساسیترین مباحث مطرح در علوم مالی، تخصیص بهینه منابع میباشد و سرمایه یکی از ارزشمندترین منابع اقتصادی است، بنابراین برای ترغیب سرمایهگذاران به سرمایهگذاری بیشتر در بازارهای مالی، باید مدلهای قیمتگذاری موجود را دائما مورد بررسی و نقد قرار داد و مدلهایی مناسبتر را معرفی نمود.
قبل از دهه ۱۹۵۰ میلادی سرمایهگذاران عمدتا به سهامی توجه داشتند که حداکثر بازدهی را دارا باشد. به عبارت دیگر باید در داراییهایی سرمایهگذاری میکردند که زیر قیمت ارزشگذاری شده بود.
در سال ۱۹۵۲، مارکویتز[۱] این نظریه را مورد انتقاد قرار داد و بیان داشت، سرمایهگذاران باید به دو عامل ریسک و بازده توجه داشته باشند و بدین ترتیب بود که وی نظریه نوین پرتفلیوی را ارائه نمود. مدتی بعد با ارائه مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAPM) توسط شارپ (۱۹۶۴)[۲]و لینتنر (۱۹۶۵)[۳] اولین نظریه قیمتگذاری داراییها در حوزه علوم اقتصادی و مالی به منصه ظهور نشست. طبق این الگو، یک سبد سهام خوب فقط حاوی ریسک سیستماتیک است. به همین دلیل به الگوی تک عاملی معروف شد. ریچارد رول (۱۹۷۷)[۴] ضمن انتقاد به مدلCAPM ، مدل قیمتگذاری آربیتراژ را پایهگذاری کرد. فاما و فرنچ(۱۹۹۲)[۵] با بررسی تعدادی از عوامل موثر بازدهی سهام، مدل سه عاملی را ارائه کردند. فاما و فرنچ (۱۹۹۲) براساس یافتههای پژوهش خود، الگوی قیمتگذاری داراییهای سرمایهای را مورد انتقاد قرار داده و مدعی شدند که عامل بتا به تنهایی نمیتواند پراکندگی بازده پرتفلیو سهام را به خوبی توضیح دهد. بنابراین مدعی شدند که مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای قابل اتکا نیست. زیرا وقتی عامل دوم یعنی اندازه شرکت وارد الگو می شود، نقش بتا در توجیه پراکندگی بازده سهام کاهش می یابد. همچنین آنها عامل سوم یعنی نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار را به عنوان متغیر مستقل وارد الگو کردند و متوجه شدند که نقش عامل بتا به شدت کاهش مییابد. از این رو به این نتیجه رسیدند که الگوی سه عاملی بهتر از الگوی تک عاملی پراکندگی بازده سبدهای سهام را توضیح میدهد.
در کنار این عوامل دستهای دیگر از عوامل نیز وجود دارند که تاریخچه شناخت و بررسی آنها به زمان بررسی اثر رفتار سهامداران و سرمایهگذاران بر بازده سهام بر میگردد. عواملی چون رفتار جمعی و نگرش سرمایهگذاران.
در این فصل ضمن مروری کوتاه بر تئوری نوین پرتفلیوی (مدل مارکویتز)،CAPM ، APT، مدل سه عاملی فاما و فرنچ و مدل کارهارت به ارائه توضیحاتی در رابطه با عامل پژوهش پرداخته میشود و در نهایت پیشینه تحقیق تشریح میگردد.
۲-۲٫ مروری بر برخی از تئوریها و مدلهای ارزشگذاری داراییها
تا قبل از سال ۱۹۵۲ سرمایهگذاران برای خرید دارایی مالی به دنبال سهامی بودند که با توجه به بازدهی و ریسکشان، ارزش واقعی آن سهام بیشتر از ارزش بازار آنها باشد. تا آن موقع به ارتباط سهام مختلف با سایر اوراق بهادار پرتفلیو توجه نمیشد. مسئله مورد توجه سرمایه گذاران در این دوره کم کردن احتمال ریسک سرمایهگذاری در اوراق بهادار بود. مارکویتز برای
[۱] Markowitz
[۲] Sharp
[۴] Roll
[۵] Fama and French
متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
لینک متن کامل پایان نامه فوق با فرمت ورد