نقش سرمایهگذاران نهادی در حاکمیت شرکتی
گروههای متعددی در حاکمیت شرکتی نفوذ دارند. در این میان، سهامداران به ویژه سرمایهگذاران نهادی نقشی مهم ایفا میکنند. از دیدگاه نظری، سرمایهگذاران نهادی جایگاه توانمندی در حاکمیت شرکتی دارند که میتوانند بر مدیریت شرکت نظارتمؤثری داشته باشند. زیراآنها میتوانند بر مدیریت شرکت نفوذ چشمگیری داشته و همچنین منافع گروه سهامداران را همسو کنند. روشهای نظارت سهامداران بر مدیریت، عموماً در چارچوب نظریه نمایندگی معرفی میشود. هر روز براهمیت نقش نظارتی سرمایهگذاران نهادی افزوده میشود. زیرا آنها بسیار بزرگ و بانفوذ شدهاند و در عین حال تمرکز حاکمیت قابل ملاحظهای را به دست آوردهاند. البته در نوشتههای حاکمیت شرکتی از تمرکز مالکیت به عنوان سازوکاری مهم یاد میشود که مشکلات نمایندگی را کنترل میکند و حمایت از منافع سرمایهگذاران را بهبود میبخشد (شلیفر و ویشنی[۱]، ۱۹۹۷). باوجوداین،چنین تمرکزی میتوانداثرات منفی هم داشته باشد، مانند دسترسی به اطلاعات محرمانه که عدم تقارن اطلاعاتی را بین آنها و سهامداران کوچکتر ایجاد میکند. سرمایهگذاران نهادی همچنین میتوانند تضادهای نمایندگی را به واسطهی وجودشان در مقام کارگمار (مالک) عمده،که مشکلات برخاسته از جدایی مالکیت و کنترل را کاهش میدهد،بیشترکنند. اگرچه با رشد تمرکز مالکیت این مشکل هم برطرف میشود.
با این حال،در نوشتههای دانشگاهی بر اهمیت نقش سرمایهگذاران نهادی درحاکمیت شرکتی که با نظارت برمدیریت شرکت انجام میشود،تأکید شده است. برای مثال ،اگراوا لونوبر[۲](۱۹۹۶) بیان کردهاندکه نقش فعال سرمایهگذاران نهادی میتواند اثر مثبتی برعملکرد مالی شرکتهای سهامی داشته باشد.
دو مکتب فکری در مورد نقش سرمایهگذاران نهادی در شرکت وجود دارد. یک مکتب فکری بیان میکند که سهامداران نهادی ذاتاً کوتاهمدتگرا هستند. این سرمایهگذاران نهادی،سرمایهگذاران موقتی هستندکه در تعیین قیمت سهام عمدتاً به سود جاری توجه دارند تا سودهای بلندمدت (بوشی[۳]،۱۹۹۸). ارزیابی منظم عملکرد و رتبهبندی عملکرد سرمایهگذاران نهادی انگیزههایی را درآنها برای اتخاذ افق سرمایهگذاری کوتاه مدت ایجاد میکند (بلکوکافی[۴]،۱۹۹۴). این افق کوتاهمدت،سرمایهگذاران نهادی را از انجام هزینههای نظارت باز میدارد. زیرا بعید است که منافع این نظارت درکوتاهمدت نصیب آنها شود. به علاوه به دلیل نیاز به تغییردر پرتفوی،به منظور بهبود عملکرد،زمان و منابع کافی در اختیار سرمایهگذران نهادی قرار ندارد تا خود را درگیر نظارت شرکتهای موجود در پرتفوی نمایند. به علاوه قراردادهای پاداش مدیران عمدتاً به سودهای جاری و قیمت سهام شرکت وابسته است.بازار نیروی کار مدیریتی نیز قیمت مدیران را براساس عملکرد شرکت تعیین میکند و تعویض مدیرعامل بر اساس عملکرد سودهای جاری انجام میشود. معاملات سرمایهگذاران نهادی به اخبار سودهای جاری حساس است، لذا مدیران انگیزههای فراوانی برای جلوگیری از کاهش سود دارند.
اما مکتب فکری دیگر بیان میکند هنگامی که حاکمیت سهام شرکت در بین عدهی کمی سرمایهگذار (به ویژه سرمایهگذران
[۱]Shleifer&Vishny
[۲] Agrawal& Knoeber
[۳]Bushee
[۴]Black&Coffee
متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید: