چه کسی از سرمایه انسانی نفع میبرد؟
سرمایه انسانی هم منافع فردی ایجاد میکند و هم منافع اجتماعی. منافع آینده مورد انتظار، ناشی از رفتار فردی که مشغول به تحصیل، یادگیری و پژوهش است، همان افزایش قابلیتهای فرد است. اگر چه سرمایهگذاری در سرمایه انسانی در کوتاهمدت منابعی را به خود اختصاص میدهد ولی در درازمدت، منافع بیشتری ایجاد میکند. بازده این سرمایهگذاری گاهی اوقات فراتر از سطح سازمانی است که سرمایهگذاری در سرمایه انسانی را انجام داده است. به ویژه در سطوح بالای تحصیلی، قابلیتهایی ایجاد میشود که از طریق پژوهشها، به تولید دانش جدیدی منجر میشود و این دانش جدید بازده اجتماعی ایجاد میکند.
دولتها نقش مهمی در توسعه دانش و تشکیل سرمایه انسانی ایفا میکنند، ولی محدوده مناسب دخالت دولتها قابل بحث است. سرمایهگذاری در اقتصاد مبتنی بر دانش، عامل اصلی رشد اقتصادی است و نارسایی بازار ایجاب میکند که دولتها سرمایهگذاری لازم را به منظور تشکیل سرمایه انسانی انجام دهند ( منزیس، ۲۰۰۳، ۷۳) [۱] ، (کردستانی،۱۳۸۷،ص۲۸) [۲] .
اندازهگیری سرمایه انسانی
علاوه بر اقتصاددانان، حسابداران منابع انسانی، تمایل دارند نحوه کمک کارکنان به افزایش ارزش شرکت و تبدیل شدن آنها به دارایی شرکت را بر اساس فنونی اتکاپذیر اندازهگیری کنند. حسابداری منابع انسانی، یا به عبارتی دارایی انسانی با مقدار زیادی ابهام از طول عمر خدمات آینده فرد همراه است. اندازهگیری ارزش منابع انسانی نیز با همین ابهام روبروست و نیاز به براوردهایی دارد. ارزش هر دارایی انسانی مانند یک کارمند، برابر با ارزش فعلی سودهای باقیمانده ناشی از به کارگیری وی و هزینههای جایگزینی اوست که شامل هزینههای استخدام مجدد، گزینش، جبران خدمات و آموزش کارمند میشود و باید در محاسبه ارزش مورد انتظار یک عملکرد شغلی موفق، در نظر گرفته شود. توسعه حسابداری منابع انسانی تلاش ارزشمندی برای اندازهگیری میزان کمک کارکنان به خلق ارزش است. البته استانداردهای حسابداری پذیرفته شدهای برای حسابداری منابع انسانی تدوین نشده است. در صورتی که چنین اندازهگیریهایی میسر گردد، این اطلاعات برای مدیران درون سازمانی و تصمیمگیری سرمایهگذاران، مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
بخشی زیادی از سرمایه انسانی نامشهود است و بخشی از آن را میتوان بر اساس آنچه توسط سرمایه انسانی ایجاد میشود یا نتیجهای که از به کار گیری آن به دست میآید، اندازهگیری کرد.
اغلب در اندازهگیری سرمایه انسانی بر جنبه عرضه سرمایه انسانی تاکید میشود. تقاضا برای سرمایه انسانی بهویژه وقتی بازار کار خوبی وجود ندارد، نمیتواند معیارمناسبی برای اندازهگیری باشد. معیارهایی همچون نسبت استاد به دانشجو، اندازه کلاس، حقوق استاد و اعتبار سرانه هر دانشجو را میتوان برای اندازهگیری اثر کیفیت سرمایهگذاری بر تشکیل سرمایه انسانی به کار گرفت. این معیارها مرتبط با نهادهها هستند و بهطور غیر مستقیم با ستانده سیستم مرتبط میشوند. شناسایی معیارهایی که مستقیماً اثر و نتیجه سرمایهگذاری را بر تشکیل سرمایه انسانی نشان دهد، بحث برانگیز است.
[۱].Menzies,2003,73
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
لینک بالا اشتباه است
:: بازدید از این مطلب : 1109
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0