۲-۲- سازگاری و بهداشت روانی
هدف اساسی بهداشت روانی پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای روانی است.شاید بتوان گفت که یکی از بهترین موقعیّتهایی که میتوان از سازگاری سخن گفت، زمانی است که ازسلامت روانی و بهداشت روانی گفتگو میشود. سلامت روانی رابطه تنگاتنگی با سازگاری دارد به همین دلیل از دیرباز بیماران روانی را به عنوان افراد ناسازگار تلقی کرده اند.برخی از اصول اساسی بهداشت روانی را میتوان به شرح زیر شمرد:
۱) نگرش مثبت نسبت به خود.
۲) درک واقعیّت.
۳) آگاهی از علّت رفتار.
۴) تواناییها و قابلیتهای یکپارچه.
۵) توجه به نیازهای انسان(اسلامی نسب،۱۳۷۲).
نیازهای انسان را میتوان اینگونه تقسیم بندی کرد: نیاز به تشویق و قدردانی، نیاز به پذیرفته شدن، نیازبه تحرک، مفید بودن، به کارگیری موجودیت خود، نیازبهکسبتجارب تازه، نیاز به همبستگی بین گروهی و خانواده،کلاس، دانشگاه، محل کار، نیاز به آزادی و استقلال، نیاز به عدالت، نیاز به تخلیه هیجان.
انسان سالم نیز دارای برخی خصوصیّات است که مهمّترین آنها به شرح زیر خلاصه میشود:
۱) واقع بینی نسبت به خود و جهان پیرامون خود.
۲) شناخت نقاط قوت و ضعف خود.
۳) خویشتنپذیری به همانگونهای که هست.
۴) تلاش برای تحقق خود واقعی.
۵) داشتن هدف و اشتغال به کاری سازنده و مفید.
۶) احساس مسئولیّت نسبت به دیگران(همان،ص۳۵).
شاید کلی ترین ویژگی فرد سازگار آن است که نسبت به خود واقع بین است، به این معنا که درباره انگیزههایش، خود را فریب نمیدهد و هدفهای قابل دسترسی برای خود طرح میکند، لذا ازتعارضات غیرلازم پرهیز میکند و با مشکلات شخصی خود به طور عینی برخورد میکند.
شخص سازگار کسی است که میتواند انگیزهها و هدفهایش را تغییر دهد بدون آن که،آنها را با مکانیزمهای دفاعی تغییرشکل دهد.فرد خوب سازگاریافته،کسی است که صفات و ویژگیهای گوناگون او با هم در ارتباطند.درعین حال که سازگاری کامل وجود ندارد، ولی سازگاری مطلوب احتمالاً هنگامی رخ میدهد،که بین آنچه فرد راجع به خود میاندیشد با آنچه دیگران درباره او میاندیشند توافق منطقی وجود داشته باشد.سازگاری و سلامت روانی دو روی یک سکه هستند که یکی مستلزم وجود دیگری است و هیچ کدام بدون دیگری تحقق نمیپذیرند(همان،ص،۴۰).