تعریف کارایی نسبی در تحلیل پوششی داده ها
یک واحد تصمیم گیرنده براساس شواهد زمانی ۱۰۰% کارامد است اگر و فقط اگر عملکرد دیگر واحدهای تصمیمگیری نشان ندهد که میتوان برخی داده ها یا ستاده های آن واحد را بهبود بخشد و در عین حال داده ها و ستاده های دیگر آن واحد بدتر نشود یا به عبارت دیگر اگر و فقط اگر هیچ کدام از دادههای آنرا نتوانیم کمتر کنیم یا هیچیک از ستاده های آن را نتوانیم بیشتر کنیم، مگر آنکه باعث شود که داده های بیشتر دیگری مصرف شوند یا ستاده های کمتر دیگری تولید شوند(سینایی و همکاران، ۱۳۹۱).
۲-۲-۷-واحد تصمیم گیرنده در DEA
منظور از واحد تصمیم گیرنده(DMU) عبارتست از : یک واحد سازمانی، یک سازمان مجزا و یا یک شرکت به شرط آنکه این واحد سازمانی دارای فرآیند سیستمی باشد؛ بدین معنی که تعدادی عوامل تولید بکارگرفته شوند تا مقداری محصول بدست آید. سیستم مورد نظر میتواند شامل سیستمهای تولیدی و خدماتی انتفاعی یا غیرانتفاعی و دولتی یا غیردولتی باشد(آذر و موتمنی[۱]، ۱۳۸۳).
شکل زیر را برای روشن شدن مفهوم یک واحد تصمیمگیرنده رسم مینماییم. لازم به ذکر است که یک واحد تصمیمگیرنده خروجیهای خود را بهوسیله ورودیهایی به دست میآورد. به عنوان مثال ارزیابی واحد تصمیمگیرنده j ام را در نظر بگیرید که s خروجی (y1j, …, ysj) را به وسیله m ورودی (x1j, …, xmj) بهدست می آورد:
شکل شماره۲-۱ : واحد تصمیمگیرنده
بر اساس شکل فوق، برای تولید s خروجی از m ورودی استفاده میشود. برای ارزیابی یک واحد تصمیمگیرنده با یک ورودی و یک خروجی ، نسبت خروجی به ورودی میزان کارایی آن واحد را میدهد و این نسبت نشان میدهد که اگر در مقایسه دو واحد تصمیمگیرنده خروجیها یکسان باشند، واحدی کاراتر است که ورودی کمتری را استفاده میکند. همچنین در مقایسه این دو واحد تصمیمگیرنده اگر ورودی ها یکسان باشند، واحدی کاراتر است که خروجی بیشتری داشته باشد. این نحوه تحلیل کارایی تنها زمانی کارامد است که با استفاده از یک ورودی به تولید یک خروجی بپردازند. در حالت کلی با ورودی ها و خروجیهای بیشتر از یکی سروکار داریم که در صورت داشتن هزینه هر ورودی و ارزش هر خروجی، کارایی را میتوان به صورت زیر محاسبه کرد:فرمول(۲-۱)
که در آن pr ارزش خروجی r ام و wi هزینه ورودی i ام است. البته لازم به ذکر است که روش فوق به دلیل در دسترس نبودن هزینههای ورودیها و ارزشهای خروجیها و یا اینکه بعضی از دادهها به علت ماهیت کیفی قابل ارزشگذاری نیست جایی که ورودیها و خروجیها ماهیتهای کاملا متفاوتی دارند، ارزشگذاری آنها به منظور همسنگ کردن، عملاً دشوار است(علیرضایی و همکاران، ۱۳۸۴).
۲-۲-۸-ارزیابی تکنیکی
در اینجا سعی داریم ایده اصلی تحلیل پوششی دادهها را که در ارزیابی کارایی واحدهای تصمیمگیرنده، از به کار گیری اوزان، یا ارزشهای ثابت از قبل تعیین شده برای ورودیها و خروجیها پرهیز میکند، توضیح دهیم. ایده کلی این است که در مقایسه دو واحد تصمیمگیرندهبا بیش از یک ورودی و یک خروجی و با سطح خروجیهای یکسان، واحدی کاراتر است که حداقل یکی از ورودیهای آن از ورودیهای متناظر واحد دیگر کمتر باشد. چنین مقایسهای منجر به ساختن یک مرز تولید تجربی با استفاده از کاراترین واحدها میشود و سپس عملکرد سایر واحدها با واحدهای روی این مرز مقایسه میشود. در این بحث درصدد وزندهی به ورودیها و خروجیها نیستیم، بلکه تنها به مقایسه واحدهای تصمیمگیرنده با یکدیگر پرداخته میشود(علیرضایی و همکاران، ۱۳۸۴).
[۱]آذر، عادل؛ موتمنی، علیرضا
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
لینک بالا اشتباه است
:: بازدید از این مطلب : 487
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0