۱-۱-۱٫ مدلهای فرهنگ سازمانی
نظریهپردازان مختلفی در ایجاد مبانی و چارچوبهای اولیه لازم برای شناخت و مدیریت فرهنگ سازمان نقش داشتهاند. این گروه که میتوان آنها را نظریهپردازان پیشگام دانست، در نظریات خود بسترها و مبانی لازم را برای سایر پژوهشگران جهت مطالعه فرهنگ سازمانی و ارائه الگوهای عملیاتی کاربردی در این حوزه فراهم نمودهاند. در ادامه ضمن معرفی اجمالی تعدادی از این الگوها، الگویی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته به شکل کامل تشریح میگردد. لازم به ذکر است که الگوهای بررسی فرهنگ سازمانی، متعدد هستند که در این تحقیق فقط تعداد محدودی از آنها معرفی میگردند.
۱-۱-۱-۱٫ مدل دنیسون[۱]
پروفسور دانیل دنیسون(۲۰۰۰) تحقیقاتی در زمینه فرهنگ سازمانی و اثربخشی سازمان انجام داد. وی در مدل خود ویژگیهای فرهنگی را اینگونه برشمرد:
- درگیرشدن در کار، ۲٫ سازگاری، ۳٫ انطباقپذیری، ۴٫ مأموریت یا رسالت.
شکل ۱ : مدل فرهنگ سازمانی دنیسون(ایران زاده و محمودی، ۱۳۸۹، ۵۶).
این مدل، بر اساس چهار ویژگی فرهنگی زیر که تأثیرگذاری قوی بر عملکرد سازمانی دارند، بنا نهاده شده است: درگیرشدن در کار[۲] ، سازگاری[۳] ، انطباقپذیری[۴] و مأموریت یا رسالت[۵]. هر یک از این ویژگیها با سه شاخص اندازهگیری میشوند (دنیسون ۲۰۰۰ ،۳۵۷-۳۵۴).
١) درگیرشدن در کار: سازمانهای اثربخش افرادشان را توانمند میسازند، سازمانشان را حول محور تیمها تشکیل میدهند و قابلیتهای انسانی را در همه سطوح توسعه میدهند. اعضای سازمان به کارشان متعهد شدهاند و احساس میکنند که خود، قطعهای از سازمان هستند. افراد در همه سطوح احساس میکنند که در تصمیمات نقش دارند و اینهاست که بر کارشان مؤثر خواهد بود و کارشان به طور مستقیم با اهداف سازمان متصل است. همانگونه که یک مدیر اجرایی در یک شرکت کرهای بیان کرده است: “درگیری زیاد در کار به معنای یک مغز[۶]درگیرشده است- افراد ذهنها[۷] و قلبها[۸]یشان را در شغل به کار میگیرند و هر آنچه در توان دارند در این راه به کار میبرند.” این ویژگی با سه شاخص اندازهگیری میشود:
الف) توانمندسازی[۹]: افراد، اختیار، ابتکار و توانایی برای ادارهکردن کارشان دارند. این امر نوعی حس مالکیت و مسئولیت یا جوابگویی در سازمان ایجاد میکند.
ب) تیمسازی[۱۰]: در سازمان به کار گروهی در جهت اهداف مشترک، ارزش داده میشود. به طوری که همه کارکنان احساس میکنند به طور دوسویه پاسخگو هستند. این سازمانها برای انجام کارها بر تلاش تیم تکیه میکنند.
ج) توسعه قابلیتها[۱۱]: سازمان به منظور باقیماندن در صحنه رقابت و تأمین نیازها به طور مستمر به توسعه مهارتهای کارکنان میپردازد.
۲) سازگاری (ثبات)[۱۲]: تحقیقات نشان داده است، سازمانهایی که اثربخش هستند، استوار و به خوبی یکپارچه میباشند و رفتار کارکنان از مجموعهای از ارزشهای بنیادین نشأت گرفته است. سازمانها با این ویژگیها فرهنگی قوی و متمایز دارند که تأثیری قابلتوجه بر رفتار کارکنان میگذارند. در این مدل این ویژگی با سه شاخص اندازهگیری میشود:
الف) ارزشهای بنیادین[۱۳]: اعضای سازمان در مجموعهای از ارزشها که حس هویت و انتظارات آنها تشکیل میدهند، شریکاند.
ب) توافق[۱۴]: اعضای سازمان قادرند در موضوعات بحرانی به توافق برسند. این مورد شامل سطوح زیرین یا اساسی و توانایی برای ایجاد صلح در اختلافات است.
[۱] Denison
[۲] Involvement
[۳] Consistency
[۴] Adaptability
[۵] Mission
[۶] Brain
[۷] Minds
[۸] Hearts
[۹] Empowerment
[۱۰] Team Orientation
[۱۱] Capability Development
[۱۲]Consistency
[۱۳] Core Value
[۱۴] Agreement
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید: