اندازه گیری شفافیت سود
یکی از مهمترین چالشهایی که در تحقیقات تجربی مربوط به شفافیت وجود دارد، اندازه گیری شفافیت است. از نظر مفهومی کمی کردن میزان شفافیت را میتوان با دقت اطلاعات دریافت شده سنجید. دقت اطلاعات تابعی از مربوط بودن و کیفیت اطلاعات است. در تلاشهای اخیر برای اندازهگیری شفافیت از معیارهایی مانند بحران مالی یا هموار سازی سود استفاده شده است(lander,2008).
مرکز تحقیقات و تجزیه و تحلیل بین المللی شاخصی برای شفافیت ارایه کرده است که این شاخص میانگین امتیاز نود آیتم حسابداری و غیر حسابداری افشا شده توسط نمونه گستردهای از شرکتها در گزارشگری سالانه آنها است. این مرکز امتیازات معینی برای هر ویژگی تعیین کرده و بر اساس امتیاز بدست آمده میزان شفافیت اطلاعات مالی را اندازهگیری میکند (cifar,1995).
برگر و دیگران معیاری برای اندازه گیری شفافیت گزارشگری مالی ابداع کردند که برای دامنه وسیعی از شرکت ها می توان استفاده کرد. ایده ای که آن ها برای اندازهگیری شفافیت سود در نظر گرفتند بر اساس پایداری سود است، زیرا از نظر آن ها نوسان بازده سهام شرکت نسبتی از شفافیت حسابداری شرکت است. این شاخص علاوه بر کیفیت گزارشگری مالی، شفافیت مالی را هم اندازه می گیرد(Berger,2006).
بارت و همکاران برای اندازه گیری شفافیت سود از رابطه سود و بازده سهام شرکت استفاده کرده اند، به گونه ای که اگر سود و تغییر در سود با بازده سهام به طور هم زمان تغییر کند(با در نظر گرفتن شاخص ضریب تعیین) سود شرکت شفاف است.
مهد ساد و همکاران شاخصی را برای اندازهگیری شفافیت به کار گرفتهاند که مقدار شاخص استفاده شده با ویژگیهای شرکت یعنی اندازه شرکت، تعداد سهامداران و سود دهی ارتباط مثبتی دارد. در این تحقیق از مدل بارت و همکاران برای اندازه گیری شفافیت سود استفاده شده است.(mohd saad,2009).
۲-۱-۴) انواع اطلاعات موجود در بازار سهام
”اطلاعات دربرگیرنده دانسته یا دستهای از دانستهها است که در مواقع لزوم مشخص را وادار به تغییر موضع، عقیده و تصمیم یا تجدیدنظر در تصمیمگیری میکند“ (سازمان بورس اوراق بهاءدار تهران، ۱۳۷۸، شماره ۱۷، ص ۱۸).
اطلاعات در بازار سهام میتواند به دو گروه تقسیم شود:
- گروه اول اطلاعات مربوط به شرکتها است که در ارزیابی سهام مورد بهرهبرداری قرار میگیرد و عبارتند از:
۱) گزارش سالیانه شرکتها به بورس و اوراق بهاءدار شامل صورتهای مالی حسابرسی شده، افشای اطلاعات در مورد وضعیت تجاری، محصولات تولیدی، بازار فروش محصولات، توسعه یا توقف خط تولید، فروش و هزینههای خطوط تولید، سرمایهگذاری در کارخانه و تجهیزات، عملیات خارجی، میزان و انواع بدهیهای معوقه، شرکتهای نابغه تحت تملک، قیمت تمام شده اموال، ماشینآلات و تجهیزات و استهلاک انباشته آنها و تجزیه و تحلیلهای مدیریت از وضعیت مالی شرکت.
۲) گزارش ۳ ماهه شرکتها به کمیسیون بورس و اوراق بهاءدار، این گزارش شبیه گزارش سالیانه، اطلاعاتی در مورد وضعیت مالی شرکت ارائه میکند. ولی تفاوتی که با گزارش سالانه دارد این است که اطلاعات برای یک دوره سه ماهه گزارش میشود و حسابرسی نیز نمیشود.
۳) گزارش هرگونه رویداد با اهمیتی که میتواند بر ارزش اوراق بهاءدار شرکت تأثیر بگذارد این گزارش باید ظرف ۱۵ روز بعد از رویداد به کمیسیون بورس و اوراق بهاءدار ارائه شود این رویداد مهم معمولاً قبلاً توسط مطبوعات به عموم اعلام میشده است.
۴) اعلامیه پذیرهنویسی (Prospectus) شرکتهائی که برای اولین بار قصد عرضه سهام به عموم دارند. این اعلامیه در واقع کتابچهای است که معمولاً حاوی اطلاعات زیر میباشد:
– خلاصه اطلاعات از وضعیت شرکت، موضوع فعالیت آن، اوراق عرضه شده و مقدار و کاربرد
درآمد حاصل از آن.
– مصرف درآمد حاصل از فروش اوراق بهاءدار
– سیاست پرداخت سود سهام
– ساختار سرمایه
– تجزیه و تحلیل مدیریت
– توضیح مفصل درباره عملیات تجاری شرکت
– خلاصهای از اطلاعات مالی مشخص پنج سال گذشته
۵) اطلاعات اشخاصی که ۵ درصد از سهام یک شرکت را دارا هستند. این اشخاص باید اطلاعاتی نظیر انگیزه خود را از خرید این مقدار سهام در فرمهای کمیسیون بورس اوراق بهاءدار ارائه کنند.
۶) اطلاعات مربوط به خرید و فروش سهام توسط مدیران، سرپرستان و بهطور کلی خودیهای یک شرکت این اشخاص باید خرید و فروش سهام را در فرمهائی به اطلاع کمیسیون بورس و اوراق بهاءدار برسانند (میو، ۲۰۰۰)
- گروه دوم اطلاعات مربوط به شاخصهای بازار سهام، از جمله حجم معاملات قیمتهای اولیه و نهائی سهام در معاملات و فروشهای عمده است (بورس اوراق بهاءدار تهران، ۱۳۷۸، شماره ۱۷).
دلایل کاهش انگیزه شرکتها برای اقشای اطلاعات معمولاً شرکتها از ارائه اطلاعات کافی خودداری کرده و یا گزارشات مالی خود را بهصورت پیچیده و نامفهوم منتشر میکنند. در تحقیق که در این زمینه انجام شده است در ذیل ارائه میشود:
- داموداران (Damodaran)
اظهار کرد شرکتها به دلایل زیر گزارشات مالی خود را بهصورت نامفهوم ارائه میکنند:
۱) کنترل
بسیاری از مدیران برای حفظ کنترل و ممانعت از تصاحب قدرت توسط دیگران و از ترس کنار گذاشته شدن (Take over)، مجموعهای ازشرکتهای نابغه (Subsidiary Company) وهلدینگ (Holdying Company) ایجاد کرده و به انتشار اوراق بهاءدار جدید دست میزنند. در این شرایط و تحت چنین ساختار پیچیدهای مشکل میتوان تشخیص داد که مثلاً چهوقت دارائیهای شرکت بهصورت ضعیف و زیر ارزش مدیریت میشود و امکان بهدست گرفتن کنترل کارآمد شرکت توسط رقبا دشوار میشود.
۲) مزایای مالیات
شرکتها گاهی اوقات میتوانند بار مالیاتی خود را از طریق ایجاد ساختارهای هلدینگ در مکانهائی که مشمول پرداخت مالیات کمتری هستند، کاهش دهند. مثلاً یک شرکت آمریکائی میتواند شرکتهای تابعه در مناطق معاف از مالیات تأسیس کند و درآمدها را به این شرکتهای تابعه انتقال دهد. همچنین ساختارهای پیچیده هلدینگ شرکتها را قادر میسازد که درآمدهای خود را با استفاده از قیمتگذاری انتقالی (Transfer Pricing) و وامهای بین شرکت (Inter – Company Loans)، از یک شرکت به دیگری انتقال دهند. بهطور کلی پیچیدگی در قوانین مالیاتی منجر به پیچیدگی در گزارشات مالی میگردد
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
لینک بالا اشتباه است
:: بازدید از این مطلب : 1079
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0