پایاننامه تحصیلی در مقطع کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی
عنوان پایان نامه نظری:
مطالعه ترجمه فرهنگی در تئاتر دوران پهلوی(1330-1300) با نگاهی به آثارفکری و حالتی
استاد راهنمای نظری:
دکتر سعید اسدی
عنوان پایاننامه عملی:
ترجمه نمایشنامه ارنانی اثر ویکتور هوگو
استاد راهنمای عملی:
اکرم قاسمپور
استاد مشاور:
دکتر فرزان سجودی
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
چکیده
این پژوهش به مطالعه چگونگی ترجمهفرهنگی در دوران پهلوی اول و دوم (1330-1300 ه.ش.) میپردازد. ابتدا با رجوع به تاریخ اجتماعی و متون نمایشی، سپهر فرهنگی هر دوره شناسایی شده و ارتباط آن با متون نمایشی مورد بررسی قرار گرفت.سپس میزان حضور دیگری فرهنگی و نافرهنگ با توجه به تمایل فرهنگ مرکزی و حاشیهای مطالعه شد و نسبت وابستگی متون به مرکز و حاشیه پدیدار گشت. در این راستا، علاوه بر بررسی ترجمهفرهنگی همزمانی و درزمانی دوران رضاشاه و محمدرضاشاه و چگونگی ارتباط، از منظر جذب و طرد فرهنگی نیز مورد واکاوی قرار گرفت. از آنجا که تئاتر غربی در ایران محصول ترجمه فرهنگ دیگری به فرهنگ خودی است؛هنرمندان تئاتر در دورههای نخستین ورود این هنر به ایران کوشیدند تا با ترجمهای مناسب، تئاتر غربی را نیز در بین دیگر هنرهای ایرانی نشانده و از آن ابزاری برای بازنمایی فرهنگی بسازند. ترجمه فرهنگی بهمثابه آنچه بر سر تئاتر غربی در ایران رفت، دارای سازوکارهایی است که نشانه شناسی فرهنگی میکوشد به آنها پاسخ دهد. از همین رو برای نیل به مقصود،نظریه نشانهشناسی فرهنگی یوری لوتمان از مکتب مسکو- تارتو مورد نظر قرار گرفت و با اتکا به مبانی علمی این نظریه،متون در بازه تاریخی مورد نظر، بررسی شدهاند. در پایان نیز برای نمونه دو اثر از رفیع حالتی و معزالدیوان فکری بهصورت موردی از منظر فرایند جذب و طرد در نشانهشناسی فرهنگی به بحث گذارده شدند. نتایج نشان داد که متون در ترجمه فرهنگی بسیار وابسته به سپهر فرهنگی دوران خود هستند. فرهنگ مرکز محور دوران رضاشاه به ترجمه فرهنگی در زمانی رویآورده و دیگری را در قالب نمایشنامههای تاریخی در امتداد یک خود آرمانی شناسایی میکند که در این دوران با رکود تولید و نقصان انباشت متن در فرهنگ مواجهیم. در مقابل آن، محمدرضاشاه در سالهای نخستین حکومت امکان حضور حاشیه و دیگری فرهنگی بیرونی را پدید آورد که موجب خلق و شکوفایی متون میشود.
علوم انسانی و هنر در سالیان اخیر چنان پیوستگی با یکدیگر ایجاد کردهاند که نگریستن تک بعدی به هر یک از آنها میتواند سبب شود تا درک کاملی از آنچه در جوامع مختلف فرهنگی رخ میدهد امکانپذیر نباشد. هنرهای هفتگانه در طول همین نگاه همواره دستاویز مناسبی برای جامعهشناسان، انسانشناسان، نشانهشناسان، روانکاوان و فیلسوفان بودهاند تا بتوانند قوانین نظری خود را به مدد آن با زبانی ساده و رسا در اختیار مخاطبین قرار دهند.